© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سميع حامد

 

 

 

 

 

 

 

گپ هايی با سميع حامد

در مصاحبه يی در کابل

 

 

 

 

آزادی بیان تلفن است

 

 

 

 

 

جعفری:  آیا شما برای دفاع از محقق نسب  آمده اید و اگر چنین است تا حال چه کرده اید در این مورد؟

 

سمیع حامد: یک کار مهم من این روز ها دفاع از حق بیان برای محقق نسب است. من از محقق نسب دفاع نمیکنم او خود از حق خود دفاع میکند، من و دوستانم از حق بیان آزاد برای او دفاع میکنیم. حقی که سهم مشترک او و مخالفان او است و به هر دو طرف مربوط است و بدون داشتن این زمینه   نمیتوان هر گونه اقدامی را انسانی خواند. مخالفان اکنون از  خشونت کار گرفته اند و این نشان میدهد که یا خود شان ضعیف هستند و یا باور شان و  از ترس رسوایی خود شمشیر گرد سر میچرخانند تا کسی نزدیک نشود...غافل اند از این که با این کار رسواتر میشوند.

من  با محقق نسب در زندان دیدم. حالش خوب است و منتظر همکاری روشنفکران است. جالبتر این است که اکثریت زندانبانان او  از هواخواهان آزادی بیان هستند.

ما با نهاد های گوناگون جامعه مدنی گپ زدیم و از سوی انجمن قلم افغانستان هم حرکتی را راه انداخته ایم تا محقق نسب بدون قید و شرط رها شود. دو نماینده از انجمن  بین المللی قلم  امروز می آیند. دوستان انجمن دفاع از آزادی بیان نیز پیکار خسته گی ناپذیر دارند.

 

جعفری: برخی ها میگویند محقق نسب میخواسته مثل آقای مهدوی برود خارج و بعضی از نویسندگان میگویند ما نمیخواهیم با دفاع از وی تخته خیز او به سوی غرب شویم شما چه نظر دارید؟

 

سمیع حامد: من بار ها گفته ام ما ماشین X_Ray نیت یابی نداریم و اساسا انگیزه جویی پیوندی با آزادی بیان ندارد. این مهم است که همه حق داشته باشند اندیشه های خود را بی هراس بیان کنند.ما از نوشته دفاع نمیکنیم از نوشتن دفاع میکنیم: از حق نوشتن. نوشته را میتوان با نوشته پاسخ گفت اما کسی حق ندارد حق نوشتن را از دیگری بگیرد. نویسنده گان ما بیشترینه خود دریافت درستی از آزادی بیان ندارند...مثلا برخی ها میگفتند ادعای محقق نسب در مقاله او کاملا درست است پس باید آزاد شود و هی شعار سر داده بودند که « ارتداد در اسلام جرم نیست!».این بدین مفهموم است که حق آزادی بیان فقط برای آنانی هست که برداشت شان « درست» باشد و اگر کسی به برداشتی رسید و آن را بیان کرد و بعد معلوم شد که نادرست است حق نداشته است آن را بیان کند و مثلا اگر ثابت شود  که برداشت محقق نسب نادرست بوده پس باید زندانی بماند. این واکنش درستی نیست. حق آزادی بیان برای بیان آزادانه هرگونه برداشتی  است.

مشکل دیگر  این است که در هنگام دفاع  به شخصیت و پیوند های گوناگون توجه میشود و بر همین بنیاد همراهی میشویم. مثلا میگویند فلان عضو فلان حزب بوده و نباید از او دفاع کرد.  پیش از این گفتم که مااز شخص دفاع نمیکنیم از حق بیان دفاع میکنیم و این حق بیان مال مخالف آن شخص هم است. مثل این است که دو نفر تلفنی صحبت میکنند، هر یک حرفی دارد برای دیگری. مااز این حرف ها و از این دو  نفر دفاع نمیکنیم. ما از تلفن دفاع میکنیم. تلفن مال هر دو طرف است. آزادی بیان همین تلفن است. من از آزادی بیان برای طالبان هم دفاع میکنم.

 

جعفری: با این همه آیا مرزی برای آزادی بیان وجود دارد؟

 

سمیع حامد: ببینید! باز هم از همان تلفن مثال بدهم. احمد با  محمود یا کلبی با مقصود تلفنی صحبت میکند. یکباره احمد آغاز به دشنام دادن میکند و هر چه محمود اصرار کند خاموش نمیشود، طبیعی است که محمود گوشی را میگذارد. آزادی بیان یک حق است و مرز آن حقی دیگر. با یک حق نمیتوانیم حق دیگر را پامال کنیم. درست از همین زاویه و « راه گنجشکک » است که

قدرت ها داخل میشوند و سانسور میکنند. مثلا  اخلاق عمومی و امنیت ملی  و صلاح کشور را بر بنیاد آماج های سیاسی خود توجیه و تفسیر  میکنند. این جا است که نقش زنده و برازنده جامعه مدنی مشخص میشود وفقط همین سپر میتواند جامعه را نجات دهد.

 

جعفری:  ایا با این تجارب تلخ فکر میکنید در افغانستان آزادی بیان هست؟

 

سمیع حامد: افغانستان «آزادی بیان آلود» است.  این آزادی بیان در همین لحظه در منطقه نیست. از دیدگاه من مشکل کنونی ماباز هم در همین لحظه نبود آزادی بیان نیست نبود چیزی برای بیان است و مشکل دیگر ما نبود فرهنگ آزادی بیان که لازمه آن اندیشیدن است. اصلا ما کمتر کسی داریم که  بیاندیشد.  جدال جدال فراروایت های بسته است. در هر گفتگو کم از کم دو طرف وجود دارد. هنگامی که این دو طرف میخواهند بحث کنند باید یک پیش شرط را بپذیرند: این که ممکن است حق با آنها نباشد و یا فقط برخی از حق با آنها باشد.  این پیش شرط تحمل را شکل میدهد و تحمل پل آزادی بیان است.   برای آزادی بیان  کم از کم دو زبان و چهار گوش باید همکار باشند در غیر صورت زورگویی است و بربریت.

ناگفته نگذارم که پیشتر چند بار روی « این لحظه» تاکید کردم. از دیدگاه من آزادی بیان حق بیان اندیشه های اثرگذار است.

در افغانستان اکنون زبان ها کار میکنند اما گوش ها نه . گوش دولت کر است و گاهگاهی که باز میشود در این زمینه نیز  خیزهای خلاف حقوق بشر میزند.بنا این آزادی بیان  شیک است اما با دوام نیست.

 

تاریا ( تی وی ستفتلسن):    دیدگاه شما در باره حضور نیروهای  خارجی در افغانستان چیست؟

 

سمیع حامد: با دریغ ما مجبور هستیم بین سیاه و خاکستری انتخاب کنیم: انتخاب ما، بهتر است بگویم برخی ازما، خاکستری است. امریکا دیروز با طالب ما را غرغره میکرد و امروز بر چوکی الکتریکی حقوق بشر نشانده است و میکشد. ما، بازهم بگویم برخی ازما، مرگ بر چوکی الکتریکی را  برگزیده ایم. با دریغ تلاش بایسته یی هم برای فرار از این چوکی مرگ محسوس نیست.     کار هایی صورت میپذیرد اما...بگذار مثالی بیاورم...   ما یک موتر داریم که قرار است مردم ما را به سوی صلح و سعادت ببرد...چرخ موتر نزد این...فرمان آن نزد آن...برک ان نزد فلان و   چراغ آن نزد بهمان است یا این ها توانایی ساختن این اندام ها را دارند...اما همه حاضر نیستند این اندام ها را با هم پیوند دهند و موتر را بسازند...چرا؟  زیرا همه میخواهند  راننده باشند.

 

تاریا: پارلمان ناروی تصمیم گرفته است جت جنگی برای نیرو های اـتلاف بفرستد. نظر تان در این باره چیست؟

 

سمیع حامد: امریکا در افغانستان یا هر جای دیگری یک جنایت را مرتکب میشود: جنگ! ناروی و دیگر کشور های وابسته دو جنایت میکنند: هم در جنگ شریک هستند و هم این جنگ را با همکاری خود میخواهند مشروعیت دهند. این کشور ها دستکش های جنایت امریکا هستند.

 

تاریا: پیشنهاد تان برای کشور های اروپایی در زمینه زندان امریکایی ها در بگرام چیست... به نظر تان آیا میتوانند دریابند  در آن داخل چه میگذرد؟

 

سمیع حامد:

میتوانند دریابند؟ اگر باز هم مثالی بدهم و این زندان را سیاست امریکا بدانیم.  زمین بین زندان، امریکا است و دیوار های آن کشور های همکار امریکا. آنها میبینند آن درون چه میگذرد اما خود را به نابینایی میزنند.

 

بهمن: داکتر صاحب! شما پیشتر گفتید آزادی بیان در افغانستان تابخواهی است.پس این زندانی شدن محقق نسب چه میشود؟

 

سمیع حامد: من در آن حرف خود فکر میکنم دو قید آوردم یکی «  در این لحظه » گفتم و یکی هم « گفتن بسیاری از حرف ها» و تاکید داشتم که این آزادی بیان شیک است اما بادوام نیست. ما چند مورد را نمیتوانیم بهانه آوریم. مشکل بنیادی نداشتن حرف است. مثلا با ها گفته ام برخ قابل ملاحظه روشنفکران ما در بیرون از افغانستان و به ویژه در غرب بودند و هستند اگر حرفی برای گفتن میداشتند و یا تنبل و تیارخوار نمیبودند همینجا میگفتند و مجبور نمیشدند پس از یک عمر لاف مبارزه بروند و مشاور کرزی شوند.میرفتند و موج می آفریدند. همین حالا بسیار چیزها را میتوان گفت.  در هیچ جای دنیا آدم حق ندارد هر چه میخواهد دل تنگش بگوید و نباید این بهانه را بیاوریم. اما چرا این آزادی بیان ناپایدار است؟ بسیار ساده زیرا ریشه ندارد.حالا زبان ها مصروف زبانبازی هستند اما گوش ها کرند یا خود را به کری میزنند...هنگامی که گوشها باز شوند دیده   شود چه میشود. در مسله محقق نسب هم  چنین است مقاله در شماره هفتم چاپ شده و پس از شماره یازدهم این مساله پیش آمده است.

به همین سبب میگویم همین لحظه  میتوانیم بسیاری از حرف ها رابگوییم اما کاری کارستانی پیش روی ما است تا  این حالت را حفظ کنیم. مثلا اگر محقق نسب زندانی بماند بدانید که نصف همین آزادی بیان را از دست داده اید و پس از این هر حرف تازه یی در باره اسلام و حتا تلقی های پذیرفته شده اسلامی مخالف «مسلمانی  ستره محکمه یی » با زنجیروتیغ سلمانی پاسخ خواهد  یافت. حرکت برای دفاع همیشه فواره یی است. با یک « فش»  اوج میگیرد و با یک « فس» فرو مینشیند. فقط با اعلامیه دادن نمیتوانیم کاری از پیش ببریم باید خود به میدان آییم.

 

بهمن: انجمن قلم افغانستان تا حال چه کرده است؟

 

سمیع حامد: نخست بگویم که این انجمن تا حال« انجمن قلم» نشده است و هنوز« انجمن کاغذ» است.اگر انجمن قلم میشد کار به اینجا ها نمیکشید.با این همه اعلامیه داده است...میزبان روزهای اعتراض بوده...

 

 


اجتماعی   ــ  تاريخی

 

صفحهء اول