Farda


updated : 10 - September - 2007
ادب شناسی (1) «رُمانِ سفرِ پرنده گانِ بیبال» يک اثرِ ادبی، آفريده ييست از تمامی عوامل جامعه شناسی، روانشناسی، سياست، اقتصاد، فرهنگ، سنتها، آداب و رسوم، اعتقادها و ايديالوژيها و در نهايت تمامی عواملی که نويسنده را در بر گرفته اند. کارِ نويسنده انتزاع پديده های مشخص و برخورد تجريدی با اين پديده ها و در نهايت ارايهء کُليتی ......... احمدشاه عبادی لالهٴ‹ گلدان › سرودی سالها درذهن من ٬ جاریست سرودوشعرزیبایی ٬ زیک آزاده مرد شاعری ٬ شاهکاروالایی . سرودی از دبستان ٬ برزبان وروح من جاریست همایون مجید ....و ها دلم به گفتن یک پاره شعر تنگ شده و بسکه عاطفه کم کرده سنگ سنگ شده دلم به یافتن چند مصرع آبی [و یا به بافتن بیت های نارنجی] لبی عطش زدهء بوده تیز چنگ شده دلم که در پی پندار او شرافت بود معروف كبيری شکایت از دل تنگ زندان انسانها از نعمیت که به اختیار دارند شکر گذاری نمیدارند، وگرنه کیست که نداند عصمت ملکوتی سپیده دم را، زمزمه جادویی چشمه سار طبعیت را، لذت نسیم پیام آورسحر را،غروب خونبار شام را،نغمه شبآهنگ در دل کوچه باغهای خاموش را ، لذت خسته گیهای کارطاقت فرسای روز را، تب تن بیمار عاشق که....... ماریا دارو سلام و تبسم سلام و تبسم دروغی بیش نیست چشم ها مسلحند در رقص ژاله ها شبپره مرگ را ...... سید قیس دهزاد بازهم به تومیگویم بازهم به تومیگویم قصهءغم غم تنهایهایم غم سودایهایم غم دربدرهایم غم افسرده گیهایم بازهم زتومیجویم ...... .راهب سٌجانی گــذشــت جـهــان گــردش زنــــدگـی وچــرخ زمــان مـیـگـــذرد وآن طـــراوت ز رُخ لالـــه رُخــان مـیـگــذرد تـا نــرفـتـسـت زدســت فــرصـت ایــام طـرب بـاده ی عـیـش بـنـوشــان کــه زمـان مـیگــذرد دسـت وپـا بـسـتـه عـروســان جـهـان میـنگریـم بـا هـمـه نـاز وفـریــب جـلـوه کـنـان مـیگــذرد ........ عبدالودود فضلی مرغان افسانه‌ای قسمت هفتم مرغ چمروش چمروش پرنده‌ا اسطوره‌ای است كه گفته مي‌شود ارزش آن از همه‌ي پرنده گان ميان زمين وآسمان پس از سيمرغ بيش‌تر است چرا كه «هر كه كار بزرگي كند، ارزش او بزرگ‌تر است» وظيفه‌ي چمروش كامل کردن كار سيمرغ است که دربالادرخت «رنج زا» که با «درخت همه تخمه» نيز معروف است، آشيان........ پوهنمل محمود نظری نقاشی ن درگرمیی صدایت گل کرد حس مبهم با ریشه های جانم درهم تنید کم کم نام قشنگت آنگاه دربرگ برگ شعرم حل گشت نقطه نقطه درقطره های شبنم .......... هادی ميران
ه ادا کـريستين « 1839 -1901 » کريستين فريدريک در شهر وين (اتريش) چشم به جهان گشود وپس از مرگ زودرس پدر، در آوان جواني به گلفروشي پرداخت. پانزده سال داشت که شامل يک حلقه تياتري گرديد. در سالهاي 1866 و 1867 به سرودن شعر و همکاري با نشريه هاي مختلف اتريش پرداخت. در سال 1868 نويسنده همديارش به ...... بر گردان فـــريبا آتش صاد ق تکرار عاشقانه از عشق تا تجربه ای ژرفترین معنا در فرهنگ تفکر بشر قامتی ستاده همزاد "حوا" در هبوط آدم ......... طیبه سهیلا باز فکر میکنم زنده ام امشب باز عطر گیسوانت را میشنوم به رنگ سیاه و نرم شب چون مینگرم دلم میلرزد زبانم، لب هایم، جمال الدین امیری ماندن تو میروی و مرا جان خسته میماند دریچه های خیالم چه بسته میماند تو میروی و دگــــر باز سخت تنهایم و خوشه های غمت دسته دسته میماند منیر سپاس ترانهء زندانی پس ازین هیچ ، دگر هیچ دلاسا نشوم به صمیمانه ترین حرف تسلا نشوم خوب میدانی ومیدانم و دا ند همه کس کانقدر درد کشیدم که مداوا نشوم بسته آنگونه مرا پیلهء تنهایی تو که اگر دست قضا نیز بود وا نشوم سید نورالحق صبا هلاکو " بغداد را رسیده هلاکو " با چلچراغ ِ شهر طلایی تا نا خدای ِ عالم اسباب را سجده کنیم در چهار راه ِ تهاجم و تریاک پرسه می زنیم ........... سالار عزیزپور چادر گلابیرنگ و گل های اکاسی روزهای عید نزدیک و نزدیکتر می شد . من بی صبرانه انتظار روزی را داشتم که بازهم با دلارام به سیل زنانه بروم . دلارام دختر همسایه ء ما بود . همیشه با دیدن او روزهای عید به یادم می آمدند . وقتی اورا با چادر گلابیرنگش می دیدم ، هوای بهاری .......* قادر مرادی به چه کس پیش کنم؟ داستان غم ما را به چه کس پیش کنم شکو ه از بخت سیاه را به چه کس پیش کنم ؟ در حریم نگه ام جز تو به کس جایی نیست درد این تنگی جا را به چه کس پیش کنم ؟ وعده و قول تو با ما و دلت جا ی دیگ ................ شکیله نصیر بهانه کوچه های کابل این کوچه ها چنان به کثافت دچار شد کازترس جن به دنبۀ دولت سوارشد پای پیاده جان نبری ازهجوم گند مکروب ما به زور خدا اژدهار شد ازدرزهرکمود هوایی ، جگی جگی ....... کاکه تیغون
استفاده از مطالب و عکسهای « فـردا» با ذکر نشانی مأخذ مانعی ندارد IE 5.0+ Browser Recommended, 1024 x 768 Resolution